موارد مهم در یادگیری زبان انگلیسی
در بخش آموزش مکالمه زبان آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در یک زمینه غیر بومی فرآیند آسانی نیست. و این روند برای اکثر معلمان و زبان آموزان کشور ما روشن نیست. بنابراین، ما باید فرآیند را بشناسیم و موانع اجرای فرآیند را دریابیم. اگر بتوان این کار را انجام داد، بهبود آموزش زبان انگلیسی (ELT) در سطوح عالی، متوسطه، متوسطه عالی برای ما آسان خواهد بود.
در بنگلادش، زبان آموزان ملزم به خواندن انگلیسی به عنوان یک درس اجباری برای حدود ۱۲ سال هستند. اما سطح مهارت زبان آموزان بسیار پایین است. مایه تاسف است که اکثر زبان آموزان در آزمون های انگلیسی خود مردود می شوند. در امتحانات خدمات ملکی، ما عملکرد ناامیدکنندهای را در زبان انگلیسی مشاهده میکنیم. حتی کسانی که قبول می شوند نمی توانند یک ترکیب رایگان به انگلیسی قابل قبول بنویسند. بدیهی است که آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در بنگلادش مشکل جدی دارد.
در زمینه ارتباط گفتاری انگلیسی در بنگلادش، دانشآموزان زبان بنگالی به دلیل عدم کارایی آنها در زبان انگلیسی ارتباطی، همیشه با مشکل مواجه هستند. برنامه درسی سفت و سخت ترجمه گرامر در سطح متوسطه و متوسطه بالاتر، توانایی یادگیری و اکتساب آنها را برای انگلیسی گفتاری مختل می کند. در عين حال تفاوت فرهنگ يادگيري و فرهنگ كلاس درس در مقاطع متوسطه و متوسطه بالا نيز موانعي را در يادگيري زبان آموزان ايجاد مي كند. هدف اصلی دوره ارتباط گفتاری با شکست مواجه می شود. آموزش گرامر زبان
اگر کسی انگیزه نداشته باشد نمی تواند انگلیسی یاد بگیرد. بیشتر زبان آموزان کشور ما در یادگیری زبان انگلیسی بی انگیزه هستند. فراگیران علاقه مند به کسب دانش نیستند بلکه به قبولی در امتحانات از طریق کپی کردن یا حفظ کردن پاسخ ها علاقه دارند. فقدان انگیزه و تمایل آنها به استفاده از پاسخ های اماده، کنجکاوی یادگیری آنها را کم میکند. تعداد بسیار کمی از دانش آموزان در یادگیری زبان انگلیسی جدی هستند. معلمان در ایجاد انگیزه در دانش آموزان برای تسلط بر مهارت های چهارگانه زبان شکست می خورند، اگرچه انگیزه پیش نیاز یادگیری زبان دوم است. معلمان نمی توانند به دانش آموزان بفهمانند که هیچ راه آسانی برای یادگیری زبان انگلیسی وجود ندارد.
کتابهای درسی در کلاسهای مختلف با صحنه و استاندارد زبان آموزان هماهنگی ندارد. در سطح کالج کتاب درسی نمی تواند توجه دانش آموزان را جلب کند. فرآیند واقعی یادگیری برای فراگیران روشن نیست. علاوه بر این، محیط کلاس برای آنها جذابیتی ندارد. معلمان به اندازه کافی کارآمد نیستند که یادگیرندگان را وادار به تمرین این چهار مهارت کنند. دانش آموزان از تردید در صحبت کردن یا تعامل در داخل یا خارج از کلاس درس رنج می برند و دامنه کافی برای استفاده از دانش انگلیسی را ندارند. گاهی اوقات معلمان در تدریس خود صادق نیستند و دانش آموزان را برای مربیگری خصوصی در مراکز زبان خود تشویق می کنند.
یکی از مشکلات خاصی که معلمان زبان در بنگلادش با آن روبرو هستند این است که نمی توانند علاقه زبان آموزان را به یادگیری زبان انگلیسی حفظ کنند و در نتیجه نسبت دانش آموزان شرکت کننده در کلاس زبان به میزان زیادی کاهش می یابد.
تست زبان بسیار مهم است زیرا بر آموزش و یادگیری تاثیر می گذارد. روش های آزمون مورد استفاده در شورای آموزش متوسطه معیوب و بی اثر است. سوالاتی که در متون مقرر پرسیده می شود نیازی به مطالعه دقیق ندارد. در واقع اکثر دانش آموزان اصلاً متون را نمی خوانند. برگه های امتحانی شامل سوالات گرامری زیادی است اما دانش گرامری لزوما به معنای توانایی در استفاده از زبان انگلیسی نیست. دانش آموزان ملزم به نوشتن انواع مختلف ترکیب هستند. اما از آنجایی که کتاب درسی کمکی نمی کند و از آنجایی که معلمان اصرار ندارند که ترکیب را به زبان خود بنویسند، دانش آموزان به پاسخ هایی می رسند که توسط دیگران نوشته شده است.
آنچه برای دانشآموزان متوسط بنگالی متأسفانه وجد دارد این است که به اصطلاح یادگیری تدریس زبان ارتباطی در سطح مدرسه تنها بر دو مهارت خاص یعنی مهارتهای زبانی خواندن، نوشتن، صحبت کردن و گوش دادن تمرکز میکند که بدون آنها نمیتوان به زبان دست یافت. متأسفانه در سیستم آموزشی ما تا آنجا که به یادگیری زبان انگلیسی مربوط می شود تنها به مهارت خواندن و نوشتن اهمیت داده می شود. دو عنصر دیگر یعنی صحبت کردن و گوش دادن به درستی رعایت نمی شوند، اگرچه در برنامه درسی گنجانده شده اند. در نتیجه به دانش آموزان ما به طور موثر آموزش داده نمی شود.
معلمان راهنما و الگوی یادگیری هستند. در زمینه زبان خارجی، معلمان منبع اصلی ورودی هستند. یک معلم باید شخصیت تشویق کننده، تسلط کافی به زبان و مهارت ارائه کافی داشته باشد. برای درگیر کردن دانش آموزان در یک ارتباط اجتماعی پذیرفته شده یا انتقال روحیه ارتباطات متقابل فرهنگی بین دانش آموزان، یک معلم باید آموزش زبان خارجی EFL را داشته باشد. فقط انگلیسی به عنوان یک رویکرد ارتباطی نتیجه مطلوبی را به همراه نخواهد داشت مگر اینکه فضای کافی را برای فراگیران برای تمرین خارج از کلاس فراهم کنیم. مرکز یادگیری خوددسترسی اتاق یا منطقه ای در یک مؤسسه آموزشی حاوی منابع از انواع مختلف است که دانش آموزان می توانند از آن استفاده کنند. تحت نظارت ممکن است شامل رایانه هایی برای استفاده انفرادی دانش آموزان، مانیتورهای ویدئویی و تلویزیونی و امکانات صوتی و همچنین منابع یادگیری متعارف باشد. یک مرکز خود دسترسی می تواند فرآیند واقعی یادگیری زبان مقصد را برجسته کند و دانش آموزان را از نظر روانی در تلاش خود قوی کند. یادگیری زبان می تواند فشار معلمان را برای تکرار یک درس خاص در کلاس کاهش دهد.اگر بتوان از این تسهیلات اطمینان حاصل کرد، دانش آموزان مجبور نیستند تنها به معلمان کلاس تکیه کنند و برای آنها انگیزه بالایی خواهد داشت. دولت باید راه اندازی مراکز دسترسی دانش آموزان را در هر مؤسسه آموزشی آغاز کند تا دانشآموزان بتوانند برای درک، خواندن، تمرینهای گرامری بر حسب نیازشان گوش دادن را تمرین کنند.
حتی پس از اعمال ارتباط و راه اندازی مرکز خود دسترسی، هیچ اطمینانی وجود ندارد که سطح تسلط به زبان انگلیسی در بین دانشجویان بسیار بهتر شود. ما باید دانش آموزان را مجبور کنیم که کتاب های درسی، کتاب داستان، مجلات را به زبان انگلیسی مطالعه کنند تا آنها را با زبان انگلیسی آشنا کنیم. سیستم ارزشیابی ما در امتحانات باید به درک دانش آموزان از تعامل و نوشتن به زبان انگلیسی اهمیت دهد. و برنامه درسی باید بر ارزشیابی مهارتهای تولیدی : نوشتن و گفتار تاکید کند . تنها در این صورت است که دانش آموز به خواندن و یادگیری زبان انگلیسی وادار می شود، با توجه به چهار مهارت:
- گوش دادن
- صحبت کردن
- خواندن و
- یادگیری با درک این واقعیت اجتناب ناپذیر، مقامات مربوطه باید یک علامت عملی اجباری به زبان انگلیسی در مهارت های گفتاری و شنیداری را در برنامه درسی خود شروع می کردند تا دانش آموزان را با ارتباطات کلامی به زبان انگلیسی آشنا کنند.